جونم براتون بگه که میخوام اینجارو رها کنم به حال خودش و تو یه وبلاگ جدید شروع کنم به نوشتن و با یه اسم و رسم جدید . اما آزادتر ، دستم نلرزه موقع نوشتن . خدا میدونه چقدر از ته دل توهماتمو دوست دارم . نزدیک به چهار پنج ساله از دل و جون براش وقت گذاشتم . خودم بزرگش کردم با همین دستای خودم . با همدیگه یه عالم چیز پشت سر گذاشتیم ، با هم از پس همه ی اینا بر اومدیم . اما دیگه وقتشه بعضی چیزارو پشت سر بزارم .
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت